کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : مسعود اصلانی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : ترکیب بند    

آسمان بود و علی بود و شب و غمهایش            گردی از غصه نشسته به روی سیمایش

آخرین سفـرۀ افـطارعـلی فـرق نکرد            باز هم نان و نمک در عوض خرمایش


میهـمان بودن بابا خـوشی دخـتـر بود            داشت دلـشـورۀ سخـتی ز غـم بابایـش

چقـدر چـشم به بـالای سرش می‌دوزد            پُـر درد است چـرا زمـزمـۀ لبـهـایـش

بی‌قرار است و از این حالت او معلوم است            زنده شد در نظرش خاطـرۀ زهـرایش

رفت مولا طرف مسجد و با خود می‌برد            عــالـمـی را طـرف حـادثـۀ فـردایـش

سالها رنج و غم از صوت اذانش پیداست

اشهدُ انّ عـلی زخـمـی داغ زهـراست

آسمان پای غم بال و پرش ریخت به هم            و زمین بر اثر چشم ترش ریخت به هم

می‌کـشد آه عـلی قـلب زمان می‌سوزد            چه تبی داشت؟ فلک بر اثرش ریخت به هم

نـوبـت سـجـدۀ آخـر شد و واویـلا شد            تیغ بالای سرش؛ دور و برش ریخت به هم

ضربه‌ای سخت به فرق سراو کوبیدند            استخوان باز شد و فرق سرش ریخت به هم

دل محراب پر از خون و زمین خون و محاسن خونی            بین خون دید پدر را پسرش ریخت به هم

طرف خانه علی را به چه حالی بردند            زینب از دیدن وضع پدرش ریخت به هم

بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید

سالها مانده ولی کرب و بلا را می‌دید

سر و کارش به غـم سوخـتنی می‌افتد            پـای زخــم بـدن بـی‌کـفـنـی مـی‌افــتـد

دیدن زخـم برادر جگـرش را سوزاند            یــاد زخــم بــدن پــاره تـنـی مـی‌افـتـد

دست و پا می‌زند و دشمن بی‌احساسش            بـا دم تـیـغ بـه جـان بــدنـی مـی‌افــتـد

سر و کار نوک یک نیزۀ لب تشنۀ خون            بـه کـویـر پُـرِ خــونِ دهـنـی مـی‌افـتـد

سر او را به سـر نـیـزه زدند و دیـدند            چشم او خـیره به چشمان زنی می‌افتد

وقت غـارت شدنـش آه به دست قاتـل            خـواهـری دید عـقـیـق یـمـنی می‌افـتد

از تنش پیرهنش را که به غارت بردند

دخـتران حـرمش را به اسارت بُـردند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید            سالها مانده ولی کرب و بلا را دید

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خون جبین به گلشن حُسنش گلاب شد            چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد

از خون او به دامن محراب، نقش بست            بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد


شمشـیر، گریه کرد به زخـم سر عـلی            حتی به غربتش جگر خـون کباب شد

محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:            یا فـاطمه! دعـای عـلـی مستجـاب شد

مویی که شد سفـیـد ز هجـران فاطـمه            جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟

هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار            سهـم تـراب، خـون سـر بـوتـراب شد

فرق علی دو‌تا شد و جبریل صیحه زد            ای وای! چار رکن هـدایت خراب شد

هر پـادشه سـتـم به رعـیت کـند ولـی            پیوسته بر عـلـی ز رعـیت عـذاب شد

هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت            هم خصم بهـر کشتن او در شتاب شد

میثم! سرشک دیده و خون‌جگر کم است            بر رهبری که پیـر به فصل شباب شد

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

شب بود و شهر کوفه پُر از آه و درد بود            حال و هوای کوفه غم انگیز و سرد بود

شب بود و ظلمتی که فضا را گرفته بود            از بـار غـم تـمـامیِ دل‌هـا گـرفـته بود


مردی غریب سوی مصلی روانه بود            دریـای دیـدگـان تـرش بـی‌کـرانـه بود

می‌رفت وآسمان هم ازاین درد می‌گریست            مردی که در نهایت قدرت؛ غریب زیست

غیر از غم مدینه به لب صحبتی نداشت            غیر از وصال فاطمه‌اش حاجتی نداشت

تنهـاترین، غـریب ترین مرد کوفه بود            کیسه بدوش کوفه و شبگرد کوفه بود

عـمـری ز خـاطرات مدیـنه کباب شد            تـنـهـا انـیـسِ راز دلـش چــاه آب شـد

هـم بـازی تـمـام یـتـیـمـان کـوفـه بـود            فکـر غـذا و سـفـرۀ بی‌نـان کـوفه بود

پایان رسیده لحـظۀ چـشم انتظاری‌اش            دلشوره داشت زینب از این بیقراری‌اش

: امتیاز

مدح امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

قـلّۀ مـاه مبارک، لَیـلـةُ الـقَـدرِ نـبـی است           فاتحِ قلّه یـقـیـناً، لَیـلـةُ الـبَـدرِ عـلـی است

روح و جانِ لیلةُ القدرِ نبی هم، فاطمه ست           علت پیروزیِ بـدرِ عـلی هم، فاطمه ست


این شب بدرِ علی، این باده، جام کوثر است           ذکر زهرا، یا امیرَالمؤمنین یا حیدر است

چیست طوفانی که آمد در شب بدرِ علی           این همان ذکری که شد ذکرِ شب قدر علی

ذکر یا زهـرا و یا حـیـدر به لبهای مَلک           چون نسیمی می‌وَزد از اهلِ جنت بر فلک

اَصلُها ثابت حکایت کرد، ریشه با علیست           بدر ثابت کرد، نصرت چون همیشه با علیست

چون علی را دید، پیغمبر به دوشش، مَشکها           همچو باران ریخت، از شوقش، به رویَش، اشکها

یادم آمد روضه‌ای، از اشکِ ساقیِ حسین           مشکِ ساقیِ پیـمبر، مشکِ ساقـیِ حسین

نصرت حـیـدر کجـا و نـیـنوا، عـباس، آه           بَـدریـون سـیـراب اما کـربلا، عـباس، آه

کودکان در خیمه میگویند ساقی! اَلعطش           بهر اصغر آب میجویند، ساقی! اَلعـطش

تشنه لب طفل رباب و وای از قحطیِ آب           آب، نایاب و عتاب و وای از قحطیِ آب

چشمِ سـالار حرم را دور دیدند، کوفـیان           پس بساط بغضِ خود را جور دیدند، کوفیان

بغـضِ روز بدر آمد، دستها سیـلی شدند           کـیـنۀ دیریـنه آمد، چـهـره‌ها نـیـلی شدند

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : سید مهدی میری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آتشفشان از کوه غربت بی‌صدا ریخت            وقـتی شرار کـیـنه از تیغ جـفا ریخت

زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی            سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت


در بین سجـده استخـوان‌های شکـسـته            با خون پیشانی به هنگـام دعـا ریخت

"فزت ورب الکعبه" مسجد غرق خون شد            یعنی ستون عـرش، پای مقـتدا ریخت

زهـرا میان عـرش کـوثـر را بنا کرد            با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت

رزق تـمـام عــاشــقـانـش را خـداونـد            با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را           به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را

دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب           فـرادا می‌کند در سجـدۀ دوم جـماعت را


مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام           که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را

برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد           ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را

چنان آغوش واکرده‌ست رفتن را که تا امروز           میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را

سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید           مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟

رها شد نغمۀ « فزت و رب الکعبه» در عالم           علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ادا کردنـد هـنگـام عبـادت حـق مـولا را           ز خونش آبـرو دادنـد بیت حـق‌تعالی را
از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست           که بعد از فاطمه زندان خود می‌دید دنیا را


میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش           چو شمع انجمن کُـشتند آن تنهای تنها را

ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون           الا یا اهـل عالـم تسلیت، کُـشتـند مـولا را
علی بی‌هوش در محراب خون افتاده بود اما           به زخم خویش حس می‌کرد اشک چشم زهرا را
دوباره از درون زخم او فواره می‌زد خون           ز رویش هرچه یاران پاک می‌کردند خون‌ها را
الهی تا قیـامت خون بگرید چشم زیبایی           که از خون لاله‌گون کردند آن رخسار زیبا را
حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن           که چشـم دختر زهـرا نبینـد زخم بابا را
سلام سجـده تا صبح جزا تقدیم مظلومی           که بخشید آبرو با خون خود شب‌های احیا را
گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا میثم!           علی با چهرۀ خونین شفاعت می‌کند ما را

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : غزل

باز شد قرآن شـب احیا ز فرق نازنینش           زخم عترت را همه دیدند در زخم جبینش
دست شیطان ناگهان از آستین گردید بیرون           کُشت مردی را که بودی دست حق در آستینش


صبحدم در دامن محراب خون نقش زمین شد           آن امامی که زمین‌ بوس آمدی روح‌الامینش
مرغ آمینش به پرواز آمد و با روی خونین           خواند در آغوش خود ذات خداوند مبینش
سال‌ها بود استخوان در حلق و خار غم به چشمش           آن امامی که نبودی در محبّت کس قرینش
او که بر خاک زمین افکند گُردان زمان را           آسمان یکباره زد با داغ زهرا بر زمینش
کو پیـمبر تـا ببینـد در دل محراب کوفه           بعد عمری خون دل آخر چه شد با جانشینش؟
دیده‌ای سوی حسن چشم دگر سوی حسینش           اشک بر رخسار و خون، جاری ز فرق نازنینش
تیغ: بران زهر: سوزان، زخم:کاری چهره: خونین           لحظه‌ لحظه بود بر لب ذکر رب‌العالمینش
یا علی سوزی به «میثم» ده که تا دارد حیاتی           از تو گوید از تو خواند با نوای آتشینش

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین            دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین

بـیـشـتـر تـیـغ فـرو رفت مـیـانِ اَبـرو            تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین


به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت            دید از ضربۀ در همسرش اُفتاد زمین

کَس نـفـهـمـیـد که عـباس چگـونه آمد            بـارها تا بِـرِسَد مَحـضَرَش اُفتاد زمین

خواست تا خانۀ زینب رویِ پا راه رَوَد            دو قـدم رفت ولی پیکـرش اُفتاد زمین

دخترش دید زمین خوردنِ بابایـش را            دخترش دید و، خودش آخرش اُفتاد زمین

چقدر از رویِ تَل تا لبِ گـودال دویـد            چـقدر بینِ همه خواهـرش اُفـتاد زمین

دید پـائـین قـدمهـاش سَنان می‌خـنـدیـد            دیـد بـالایِ سرش مـادرش اُفتاد زمین

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : رحمان نوازنی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت           آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت
بر سر سفـره کمی درد دل خود را گفت           یک نفـس گـفت؛ ولی آیـنه را آه گـرفت


راه افـتـاد مـسیـحـا کـه نـفـس تـازه کـنـد           زیر سنـگـیـنـی گـامش نـفـس راه گرفت
خـانـه آوار شـد و روی قـدم‌هـاش افـتـاد           اشک هی آمد و تا پـای قـدمگـاه گـرفت
سـمـت در رفـت ولی در به تـقـلّا افـتـاد           و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت
درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت           روضه‌ای شد که دل حضرت درگاه گرفت
باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر...           باز با دخـتـر خود ذکر "وا اُمّـاه" گرفت
لحـظه‌ای بر در این خـانه به زانو افـتاد           "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت
وقـت رفتن شده بود و سحرش آمده بود           پا شد و جلوۀ "یا فالـق الاصباح" گرفت
رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش           رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت
بوسه‌ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد           آتـشی که به دل سنـگ و پر کـاه گـرفت
مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد           آن چنان که دل محراب و دل ماه گرفت
آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت           خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت
پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت           عـاقـبت حـاجـت خـود را اسد الله گرفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

مرگ خـود را اگـر این گونه تمنا دارد           سالیـانی‌ست کـه در دل غم زهـرا دارد

روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست           شـرح دوران غریبی‌ست که مولا دارد


شرح قومی‌ست که در موعد یاری امام           جـای لبـیـک، فــقـط شـایــد و امـا دارد

قصهٔ‌ مردم بیعت‌شکن است این روضه           خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد

استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟           آه بــا چـاه خــدایـا! چـه سخـن‌هــا دارد

بعـد یـک عمـر غـم خانـه‌نشـینی، حـالا           غــم بــدعـهـدی دنـیـا طـلـبـان را دارد

این یکی در طلب بُردن بیت المال است           آن یـکی منـصـب شاهـانه تـقاضـا دارد

آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است           این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد

بی‌وفـایـی کـمـر کـوه وفـا را خـم کـرد           داغ‌هـا بـر جـگــر از مـردم دنـیـا دارد

مـی‌رود بـا غـم سی سـال غـریـبی امـا           جـگـری شعلـه‌ور از قـصـهٔ‌ فـردا دارد

آه کوفه‌ست،همـان کوفه ولی این دفعه           نـیــزه‌ای در وسـط شـهـر تمـاشـا دارد

: امتیاز

ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

لیلةُ القدر است و دیـده گـشتـه گـریان            یا علی گـفـتیم و دل شد بیت الاحـزان

غرق خون منبر و محراب            در جِنان فـاطمه بی تاب


یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

جبرئیل از آسمـان شد نوحـه خـوانش            هـر دلـی ســوزد ز داغ بـی کـرانـش

بـر غــم او گـرفــتـاریـم            تـا قـیـامـت عــزاداریــم

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

کــاش قـلـب او تـســلّایـــی بــبــیــنــد            این سـر بـشـکـسـتـه را زینب نـبـیـنـد

دخـتـر و غـربـتِ بــابـا            زیـن عــزا آه و واویـلا

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

*************** شب بیستم و یکم **************

از بـلا شـوری به قـلـب مضطـر افتاد            کـوفـه مـولای تـو بـیـن بـسـتـر افـتـاد

بـر غــم او گـرفـتــاری            کـوفـه امشب عـزاداری

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

شـعـر انـدوه و عـزا خـوانـدنـد امشب            کـه یـتـیـمـان بـی غـذا مـانـدنـد امشب

دیــدۀ کـودکـان تـر بـود            که پـدر بین بـسـتـر بود

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

لالـۀ عُـمـرِ عـلـی گــردد چــو پـرپـر            تــازه گــردد بـهـرِ زیـنـب داغ مــادر

داغ آن صـورت نـیـلـی            دشمن و کوچه و سیـلی

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

************* شب بیست و سوم **************

مـرثـیـه خـوانـی شد امشب کـار دلهـا            کـه شـده شـیــر خـدا مـهـمـان زهــرا

هر دلی غـرق ماتـم شد            مــاه قــرآن مـحـرّم شـد

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

دیده ها شد از غمش گریان چه کردی            کـوفـه با مولای مظلومان چه کـردی

گـشتـه از کـیــنـۀ اعــدا            غرق خون زائر زهـرا

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

یک عـلـی اینـجا شـده مـقـتـولِ اعـدا            یک عـلـی هم کـربـلا شـد اربـاً اربـاً

غـم به دلـهـا نشسته شد            فرق هر دو شکسته شد

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

در دلـم آتـشی از داغِ تو بـر پا شده است          بیشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است

لخـتـه خـون بسته ببین چادرِ مادر امشب          قامتت سرخ شده، قـامتِ من تا شده است


قـاتل از شیـرِ تو نوشیـده بـه مـن میخندد          یعنی ای كـوفه نشین نوبتِ بابا شده است

باز یـك گـوشه حـسن گرم زبان می گیرد          باز این خانه پُر از روضۀ زهرا شده است

دیـدم آن روز در آن كوچۀ باریك چه شد          دیدم آن روز كه یك مُشت مُهَـیّا شده است

وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد          آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

امشـب شـب سقایی یعسوب دین است            پیـمانـه هـا دست امیـرالمـؤمنـین است

بـر تشنه کـامان حرم سـقـاسـت حیـدر             بـر حضرت زهرا قسـم آقاست حیدر


او صـــورت انــســـانــی الله بــاشـــد             او کـاشـف الـکـرب رسـول الله باشـد

او جـلوه ربـّانی شـب هـای قـدر است             او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است

او را تمـام عـرشـیـان تـکـریم کـردند             خـیل ملائـک بر عـلی تعظیـم کردند

پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر            سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر

روی سـخن با آن امیـر عـالـمین است             تنها خجـالت بهـر سـقای حسین است

در علـقمه عباس عـمود آهـنـین خورد             در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی و کج تابی معنای آن حذف شد؛ هیچ حرامی تحت هیچ شرایطی حلال نمی شود

امشـب جنـون آب ها هم بی مثال است             مِی نوشی از دست علی تنها حلال است

نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : ابوالفضل آلوئیان نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

سیل غـم آمد در دل حـیـدر            امشبِ مهمان تک یل خیبر

بعـد از امشب در کـنـار یـاور خود            عـقـدۀ دل وا کـنـد بـا کـوثــر خـود


یاد روزهای، مـدیــنه            یاد مسـمار؛ یـاد سینه

واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲)

*********************************

رفـتـنـی باشد ساقی کـوثـر            راحت از غمها میشود دیگر

با سر بـشکـسته و با قـلب محزون            می رود اما نگـاهش همچـو بارون

یاد روزهای، مـدیــنه            یاد مسـمار؛ یـاد سینه

واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲)

**********بعد از شهادت حضرت ********

می رسد پایان غـربت مولا            ناله ها دارد حضرت زهرا

می بـرنـد تـابـوت مـولا را به شانهِ            واغـریـبـا مـثـل زهـرایـش شـبـانـهِ

غم به پاشد، در دو عالم            حضرت حق، داره ماتم

واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲)

*********************************

رفـتی ای بابا از بر زیـنب            از غمت دارم ناله ها برلب

داغ تو با این دل زیـنـب چه کـرده            بی تو بابا جـان هـوای خـانـه سرده

غم به پاشد، در دو عالم            حضرت حق، داره ماتم

واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا عـلـی؛ واویـلا (۲)

: امتیاز

نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

بــر درد هــجـران مـبــتـلایــم            گــریـــانِ داغ مـــرتــضــایــم

شب قـدر سـوّم دل منجـلی شد            عـزادار غــم مــولا عـلی شـد


واویــلا واویــلا آه و واویــلا

******************

بـا فــرق بـشـکـسـتـه فــدا شـد            فـــــدایــــیِ راه خـــــدا شــــد

تا به گردون رسد سوز و نوایش            دخـتـرش مرثیه خواند برایش

واویــلا واویــلا آه و واویــلا

******************

این کوفه یک روزی سـراسر            پـر می شـود از خـصم حـیـدر

ظلم این کوفه هر دل را شکسته            زینـب آید به اینجـا دستِ بسته

واویــلا واویــلا آه و واویــلا

******************

نـگــویـم از جـفــا چـه هـا شـد            رأسِ حـسیـن به نـیـزه هـا شـد

علی جان نبودی با یک دلِ زار            زینـبـت را ببـیـنی سـرِ بـازار

واویــلا واویــلا آه و واویــلا

: امتیاز

زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : زمزمه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

من شکسته بالـم، شد لحـظۀ وصالم            مانده ام پس از تو، زهـرا نما حلالم

بی تو از مدینه، به سینه، یک شعله دارم تا ابد


ماجرای کوچه، به کوفه، بر قلب من خنجر زند

از غم فراقت، ز داغت، افتاده در محراب خون

سویت ای بهـارم، قرارم، آیم به روی لاله گون

همسرت را دگر، همره خود ببر            طــاقــت مــن رفـــتـه دیــگــر

*******************

در میان محراب، مانده به موج خوناب            دارم انتظاری، دل بی قرار و بی تاب

من به روی گلگون، دل خون، در موج آه و ناله ام

بی تو غم فروزم، بسوزم، ای یار هجده ساله ام

یاد دست بسته، شکـسته، قـلب مرا همچو سرم

از فـراق یـارم، نـگــارم، قـتـیـل هـجـر دلـبـرم

پر کشم سوی تو، قبله ام روی تو            وای ز داغ پـــهـــلـــوی تــــو

*******************

یار هـمـنـوازم، سـوی تو پر گـشایم            دیـده ام به رویـا، که سـوی تو بیـایم

فرق من شکسته، نشسته، خون دلم به فرق سر

یـار قــد کـمـانـم، جـوانـم، امـشب بـیـا مـرا بـبـر

بین مـوج غم ها، ز غـم ها، ببـر مـرا ای سـاحـلم

تا که گردد آخر، به جنّت، دیدار محـسن حاصلم

 ای مه بدر من، در شب قدر من            آمــــده پــــایـــان جـــدایــــی

*******************

در میـان بـستـر، با اشـک دیـدۀ تر            پیش چـشم زینب، تا آسـمان زنم پر

کوفه قـاتـلـم شد، دلـم شد، مـثـل مدیـنه پر ز غـم

یاد کوچه هـایش، جـفـایش، در شعـلۀ درب حـرم

کس نداند ای جان، به دوران، با من چه کرده ماتمت

پر گشودم اکنون، چه دلخون، کشته مرا داغ غمت

ای گل یاس من، اوج احساس من            بــهـــر اســتـــقـــبــالــم آیــی

******** زبانحال حضرت زینب بعد از شهادت حضرت ********

رفتی ای بهارم، از غصه بی قرارم            بعد تو به کوفه، جز غصه ها ندارم

رفـتـی و به خـانـه، جـوانـه، زده شکـوفـۀ عـزا

بی تو ای پدر جان، ز هجران، کنم شبانه ناله ها

ای که پر گشودی، نمودی، عزم دیـدار همسرت

از جنان تو گاهی، نگـاهی، نما به سوی دخترت

بس که بودی غریب، رفته از دل شکیب            وای از ایـن هــمــه غــریـبــی

*******************

ماه کوفه شب ها، باشد به آه و نجوا            بس که یا علی جان، بودی غریب و تنها

هر سحر ز داغت، فراقت، دل با تو در بهانه شد

وای من که آخر، چو مادر، دفن تو هم شبانه شد

دل برای هجرت، ز غربت، نوحۀ مظلومانه خواند

روزگار دیرین، چه غمگین، قبر تو مخفیانه ماند

جان ز داغت دهم، سر به خاکت نهم            ای کــه بــر دلــم حـبــیــبــی

: امتیاز

نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : رضا رسولی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

دوبـاره سردِ كـوفـه، راوی دردِ كـوفه           درد دلاشو با چاه، می خونه مردِ كوفه

غم و غصه ها با، دلش شده گـلاویز


بارانیـه چشمهاش، شبـیه ابـر پایـیـز

می خونه با آه و، با ناله ای غم انگیز

خـدا حـافـظ ای كوفه ای شـهـر غـم           كـه در كـام من كـرده ای زهـر غـم

واویـلا، امـان از غـربت علی (۳)

*********************

نگاش به آسمانِ، چمهاش شبیه دریاست           بغضی توی گلوشِ، انگاری یاد زهراست

یاد غم زهرا، چشمش یه كاسه خونِ

ورد روی لـبـهـاش، الـیه راجـعـونِ

برا بار آخـر، به زیر لب می خونه

خـــدایــا ز كـــارم گـــره وا شـــده           خــدایـــا دلــم تــنـگ زهـــرا شــده

واویـلا، امـان از غـربت علی (۳)

*********************

غـم آمده سراغش، بازم خرابه حالش           میشه براش تداعی، یكی از خاطراتش

انگاری كه غمهاش، كثیر و بی شماره

دوبـاره بــه یـاد، غــم در و دیــواره

روضه می خونه با، دلی كه بی قراره

خـدا حـافــظ ای صبـر لـب دوخـتـه           خــدا حـافــظ ای خــانـۀ ســوخــتــه

واویـلا، امـان از غـربت علی (۳)

: امتیاز

نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

مسـجـد کـوفـه، مـاتـم سرا شد           مظلوم عـالـم، حاجـت روا شد

در همه عالم، محشر به پا شد           فرق حیدر با، ضربه دوتا شد


واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر

**********************************

وا شـده از هـم، طاق ابـرویت           خون نشسته بر، هر تار مویت

رسیـدی دیگـر، بـر آرزویـت           شـفـا گـرفـتـه، زخـم پـهـلویت

واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر

**********************************

در بین بـستـر، افـتـاده حـیـدر           دخـتـرش گـویـد، بـا دیـدۀ تـر

میروی بابا، غمگین و مضطر           رسان سلام، زیـنـب بـه مـادر

واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر

**********************************

حـال و روز تو، دارد تـمـاشـا           فـاتـح خـیــبـر، افـتــاده از پــا

عاقـبت راحت، گـشتی ای بابا           از ماجـرای، کـوچـه و زهـرا

واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر؛ واویلا حیدر

: امتیاز

ترسیم مصائب در شب نوزدهم رمضان

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت            تمام عمر پس از فاطمه غـم او داشت

شبانه روز علی بود و گریه خون بود            تمام عمر عـزای شکـسته پهلو داشت


گـره ز ابـروی مولا فـقط شبی وا شد            که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت

ندای قـد قـتـل از آسـمـان کوفـه رسید            زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت

تمام کیـنه دشمن به فـرق مولا خـورد            ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت

و تا حسین و حسن بازوی علی بودند            به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت

تـقاص خـطبۀ کوفـه به شام اجـرا شد            اگر چه قافـله هشتاد و چند بانو داشت

مغـیـره های جـدیـد و غـلافـهـای قدیم            و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت

پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت:            علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت

همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد            شدید بر دهـنش خیزران اصابت کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

امان ز بی کسی و بی برادری روزی            که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت

ترسیم مصائب در شب نوزدهم رمضان

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود         شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیـلـة الفرقت، علی!         ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود


مسجد کـوفـه کجـا، پشت در کـوچه کجا         ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود

دور محرابت نمی‌بیـند ملائک را مگـر؟         با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود

ساقـیا در سجده هم جـام شهادت می‌زنی         اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود

کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش         تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود

رسم شد شق الـقـمر کردن میان کوفـیان         از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود

در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود         دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود

بین فرزندانی اما این حسینت را غـریب         می‌کـشندش با لبان تشنه در بین دو رود

با یـتـیـمـان آمـدم پشت ســرای زیـنـبـت         شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع زیر صحیح نیست زیرا هر دو رود دجله و فرات در غرب کربلا قرار دارند و بین دو رود بودن کربلا صحیح نیست

بین فرزندانی اما این حسینت را غـریب         می‌کـشندش با لبان تشنه در بین دو رود